معنی اولین شوگون ژاپنی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
شوگون. (اِ) شگون و فال نیک و مبارک. (ناظم الاطباء). شگون. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شگون شود.
ازگیل ژاپنی
ازگیل ژاپنی. [اَ ل ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به انبه ٔ ژاپنی شود.
اولین
اولین. [اَوْ وَ] (ص نسبی) در تداول فارسی بزیادت یاء و نون مزیدٌ علیه اول است مثل نخست و نخستین و مه و مهین و کمتر و کمترین. (غیاث اللغات). نخستین. صفت تعیینی عددی به معنی نخستین. (ناظم الاطباء):
اولین شخص گفت با بهرام
کای شده دشمن تودشمنکام.
نظامی (هفت پیکر).
چندانکه نگه میکنم ای رشک پری
بار دومین ز اولین خوبتری.
سعدی.
اولین نقطه گرچه چست بود
آخرین بهتر از نخست بود.
امیرخسرو دهلوی.
- اولین حرف، به معنی علم لدنی. (هفت قلزم).
- اولین رایتی، کنایه از حضرت رسالت پناه صلی اﷲ علیه و آله و سلم. (آنندراج) (هفت قلزم).
- اولین نقش، کنایه از نصیب و مقدر و قضا باشد. (آنندراج). اولین نقش و نقش معلوم، بمعنی قضای ازلی است. (هفت قلزم).
- اولین و آخرین،متقدمین و متأخرین. (آنندراج).
اولین.[اَوْ وَ] (ع ص، اِ) ج ِ اول در حالت نصبی و جری: ثله من الاولین. (قرآن 13/56). || قدماء.
خرمای ژاپنی
خرمای ژاپنی. [خ ُ ی ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نام نوعی از خرمالوست که دارای میوه ٔ درشت سرخ رنگ و بی هسته است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 251).
انبه ٔ ژاپنی
انبه ٔ ژاپنی. [اَم ْ ب َ/ب ِ ی ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) درختی زینتی است که میوه ٔ مأکول دارد. در باغات مازندران و کرج جدیداً کاشته شده است. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به آلمانی
Japaner (m), Japanisch
فارسی به عربی
یابانیون
سخن بزرگان
ذهن خود را به آنچه می خواهید متمایل کنید، نه آنچه که نمی خواهید. مرگ، هم بزرگتر از کوه است و هم کوچکتر از مو.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1542